شناخت و تبیین گذشتهی یک محل در مقام تأکید و بازنمایی فاکتهای ناگشودهی هویتی، از عوامل تعادل و توسعه پایدار است. امروزه، در پژوهشهای تاریخی با رویکرد اجتماعی و تمدنی، تاریخهای محلّی جایگاه برجسته ای یافته و برای ترسیم چهرۀ مناطق و نواحی گوناگون راهی جز دست زدن به چنین تحقیقاتی نیست، این نوع تاریخ نگاری، با محوریت مکان نگاری، آگاهی های ارزشمندی در باب حیات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تحولات سیاسی شهر یا ناحیه ای خاص ارائه می دهند. از دید ناظران و متخصصان حوزه های ژئوپلیتیک، منطقه لیلاخ در استان کردستان با دارا بودن موقعیتی سوق الجیشی طبیعی و در مقام دروازهی کردستان، همواره در طول تاریخ، محلی پر التهاب و محل توجه برای کنشگران و داعیان قدرت بوده است. این منطقه به لحاظ وجود گذرگاه های طبیعی استراتژیک، حوزه تقسیم آبهای سطحی شمال و جنوب ایران، سکونتگاه دائمی ایلات متعدد کردی، ارتفاع بالای زمین همراه با اقلیم شبهه خشن و سرد ییلاقی، زمانی بسان سپری ستبر در برابر مدعیان و زمانی همچون پناهگاهی دست نیافتنی در اختیار والیان کردستان بوده، حکمرانان کردستان و غرب ایران چه در حوزه اردلان و چه خود دربارهای مرکزی، توجه خاصی به این منطقهی حائلی نموده اند، و از بلوک لیلاخ (ئیلاق) به عنوان یکی از بلوکات هیجدگانه تابعه ولایت اردلان بعنوان انبار غله و فلاحت نام برده شده است، لذا رویكرد آنها در قبال این منطقه، تقویت امرای محلی و رؤسای عشایر یا به عبارت دیگر« حفظ وضع موجود» بوده و این وضعیت بصورت نسبی همواره برقرار بوده است، از طرفی تا اواخر دوره صفویه این منطقه بخشی از قلمرو ییلاقی ایلات عمده کردستان بشمار می آمد ؛ تحرکات زیستی عشایر با جابجایی نمادها و مظاهر فرهنگی، این منطقه را به کلکسیونی متنوع از ابعاد فرهنگی در کردستان تبدیل کرده است. این پژوهش تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهرستان دهگلان را با توجه به تغییرات و حوادث بنیادی در تاریخ ایران و کردستان از قبیل شکلگیری دولت مدرن و تغییرات اجتماعی ناشی از آن بررسی مینماید.